«من میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد و امنیت تو را خدشهدار کند و به خطر بیندازد. میتوانی نگاه نکنی، میتوانی خاموش کنی، میتوانی هویت خود را پنهان کنی، مثل قاتلها، اما نمیتوانی جلوی حقیقت را بگیری، هیچکس نمیتواند ...»
«رقیه» 7 سال دارد. کلاس اول است. پدرش «غریبک» از نخل افتاده و چند سالی میشود که از کار افتاده است. تمام زندگیشان در کپری میگذرد رها شده در کنجی از یک روستای خشک و فراموششده. شوق دخترانگی میگوید لباس زیبا بپوش، موهایت را بباف یا شانه بزن و کفشی بپوش که پاهایت ناسور و بدگل نشود اما رقیه سالهاست که با این شوق بیگانه است. انگار چیزی در دل او مرده است. باید کور بود که این را از چشمان گودافتاده دخترک وقتی نگاهش را بیرغبت و راکد به لنز دوربین میاندازد، نتوان فهمید. روسری رنگین و چرکگرفته رقیه با گرهی نافرم، قصه تلخ سرخی صورت و سیلی است. مگس، مزاحم صورت رقیه است اما حتی حوصلهای برای پسزدنش نیست. تنپوش رقیه اگر سالم و تمیز بود، حتما دلها میبرد اما هجوم فقر به تار و پود این بالاپوش، دل را میبرد به پسکوچههای تاریکِ نداری. در نگاه اول، بی برو برگرد میگویی عقبمانده است اما دقیق که میشوی میبینی این چشم و دست ماست که از دیدن و یاری او عقب مانده است. رقیه تمام لحظههای کودکی را عقب ایستاده است تا کسی بر بدن نحیف و صورت لاغر و پوست آفتابسوخته و چشمان بیروح و پاهای کبرهبسته یا سیاه از سرمازدگیاش ترحمی نکند. او خوب میداند که آه و افسوس، نه برای تنش لباس میشود و نه برای شکمش نان. لبهدوزیها و تزئین ترمهشکل این تنپوش پاره بر هر لباس دیگری بود روی دست میبردندش اما این زیبایی و تجمل بر پیکره رقیه کوچک، زار که سهل است، ضجه میزند. رقیه با همین لباس به مدرسه میرود و کنار همکلاسیها و همروستاییهایش مینشیند؛ دختران و پسرانی که آنها هم گرچه گندمزار زندگیشان را رقصی با باد نیست اما دستکم لباس سالمی دارند. همپای این روزهای رقیه، همین دمپاییهای پاره و کهنه است که دارند تمام تلاششان را میکنند پوست کف پای دخترک روی ریگ و خاک و خار روستا، چاکچاک نشود و بیشتر از این کاری از دستشان نمیآید. دخترک، بچه روستای سیدآباد است؛ حوالی بخش گافر و پاراموند شهرستان بشاگرد، استان هرمزگان. بشاگرد نه شهری مرزی است و نه متعلق به جایی دیگر. این شهر درست نزدیک همانجایی است که بار تمام غرور و افتخار و غیرت ایرانی ما را با تاکید بر «ابدی» و «همیشگی» بودنش به دوش میکشد؛ خلیج فارس. اما سهم رقیه از زلال نیلگون خلیج فارس، تنها رنگ نیلی بالاپوشی سخت مندرس است. و حالا عید است. گاهِ نو شدن. کودکان خوشبخت این سرزمین، وقتی کفشهای نو و لباسهای رنگین اتوکشیدهشان را میپوشند، احساس میکنند تمام دنیا ایستاده و به آنان چشم دوخته است. ته دلشان قند آب میشود. وقتی از تماشای ذوق کودکانمان خوب لذت بردیم، بد نیست یادمان بیفتد که «رقیه»ها هیچ تجربهای از غنجرفتن دلشان بابت پوشیدن لباس نو ندارند. شاید بتوانیم این حس خوب را به آنان هدیه کنیم.
یه عِده زیر بارُن از/ بی پوشنی چَکو چَکو / یه عده گرمِ خُو خاش / زیر ملافه و پتو / یه عده تو همی زمون / از گشنه ای هلاک اَبن / یه عده از زور خاشی / عاشق سینه چاک اَبن
شعر: استاد ابراهیم منصفی
:: برچسبها:
نگین مازاوی ,
:: بازدید از این مطلب : 1237
کهور درختی است کهن سال به ارتفاع قریب به ۱۰ متر و گاه ارتفاعش تا بیست متر نیز رسیدهاست. در بعضی از مناطق صحرایی، شاید بیش از هزار سال عمر کند. شاخههای این درخت سفید کمی مایل به خاکستری است.
درخت کهور در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری ایران، هند، استرالیا، آمریکای لاتین، آفریقای جنوبی و در صحرای سوزان امارات متحده عربی میروید و توانایی تحمل سخت شرایط آب و هوایی را داشته و در شرایط دشوار کم آبی، با درصد شوری زمین در حد آب دریا نیز رشد مییابد و با کمترین توجه، بیشترین سایه را در شرایط اقلیمی گرمسیری فراهم میآورد.
شاخههای کج ومعوج و عدم ریزش انبوه برگ آن در زمستان در سرزمینهای گرمسیری، آن را درخت انتخابی شهری این اقلیمها معرفی نمودهاست.
درختی است کهن سال به ارتفاع قریب به ۱۰ متر و گاه ارتفاعش تا بیست متر نیز رسیدهاست.
در بعضی از مناطق صحرایی، شاید بیش از هزار سال عمر کند.
شاخههای این درخت سفید کمی مایل به خاکستری است. تغذیه دام:
از شاخههای سبز درخت کُوِر برای تغذیهٔ دام مخصوصاً بز، گوسفند، گاو و شتر استفاده میشود، میوه درخت کُوِر مانند لوبیا چینی، اما باریکتر است که از آن هم برای تغذیهٔ دام استفاده میکنند.
این درخت در تمام فصلهای سال سرسبز است.
استفاده از چوب درخت کُوِر:
از چوب درخت کُوِر گاهی برای ساخت ابزارآلات کشاورزی، صنایع دستی و زغال استفاده می شدهاست. به علت عدم مقاومت چوب کُوِر در برابر عوامل طبیعی، چوب کُنار که محکم تر است جای چوب کُوِر را گرفتهاست.
درختان کُوِر یا کَهور و پوشش فضای سبز آن را در سطح جهان بی نظیر قلمداد کردهاند و بعضی از جهانگردان آن را برتر از فضای سبز جزایر هاوایی و کارائیب توصیف نمودهاند.
کُور در فرهنگ جنوب:
بر اساس پژوهشهای جدید، درخت «کَهور» (کُوِر) که در فرهنگ «مردم جنوب» حداقل ریشهای صد ساله دارد و در آثار سدید السلطنه کبابی و سفرنامههای جهانگردان از آن یاد شدهاست، نه تنها موجب ایجاد چهرهای بیابانی و نامطلوب در سطح شهر نمیشود، بلکه در بسیاری از شهرهای جهان، از این درخت در چیدمان مناظر شهری استفاده شدهاست و بسیاری از بلوارها و ساختمانهای مرکزی و اصلی شهر نیز در پناه درخت پر سایهٔ «کَهور» (کُوِر) جای گرفتهاند.
این درخت از طرف انجمن مناظر مزیلاوالی آمریکا، به عنوان درخت منظرهای شهری انتخاب و معرفی شدهاست.
پوشش سبز دانشگاه آریزونای آمریکا از گونههای این درختچه تشکیل یافته و ساختمانهای منحصر بفرد این دانشگاه را در خود پناه دادهاند.